در این وبلاگ قراره کلی حرف تازه و خاص بزنیم
اینجا مکانی برای تبادل تفکرات قشنگمون هست .دور هم جمع میشیم تا از هم چیزی یاد بگیریم و چه چیزی از این ارزشمند تر ؟! با ثبت اسمتون در این وبلاگ شما هم میتونید مطالبتون رو در این وبلاگ قرار بدید

کدام خواننده داخلی را دوست دارید ؟

  تبادل لینک کاملا هوشمند و شیک و مجلسی
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان حرفای تازه و آدرس http://bia2com.lxb.ir/ لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار و خیلی شیک در سایت ما قرار میگیره. جانه ما داشتی ؟ نه داشتی ؟ به همین راحتی به همین خوشمزگی .







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 1
بازدید ماه : 101
بازدید کل : 37410
تعداد مطالب : 28
تعداد نظرات : 156
تعداد آنلاین : 1



Alternative content




کد ساعت فلش


تماس با ما

آمار مطالب

کل مطالب : 28
کل نظرات : 156

آمار کاربران

افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا : 1

کاربران آنلاین


آمار بازدید

بازدید امروز : 1
باردید دیروز : 0
بازدید هفته : 1
بازدید ماه : 101
بازدید سال : 195
بازدید کلی : 37410
خـــــــــــــدافــــــــــــــــــــــظی از اینجا:دی

با یاد و نام خداوند بزرگ و عزیز که خودش از تمااااااااااااااااااااااااااام امور کوچیک ما با خبره و هر کسی رو بخواد بالا می بره  و بر عکس :)

خدمت دوستان عزیزم عرض کنم با لطف و کمک خداوند مشغول نویسندگی و عکاسی برای چند تا سایت و نشریه و بقیش بماند :دی شدم و گفتم وبلاگمو ببرم بلاگفا چون اینجا رو اون خوانندگان گفتند نمی تونند لینک کنند و این ها و ظاهرا لوکس بلاگ با بلاگفا میانه ی خوبی نداره و تصمیم گرفتم برم بلاگفا و بعدش اون دفتر، داره برام سایت می سازه انشالله آماده شد همتون رو اونجا دعوت می کنم در عین حال تا چند روز آینده آدرس بلاگفا رو میذارم و اونجارو نگه میدارم چون دوس دارم خودم مستقیم مطالبمو بذارم،  خوش حال می شم اونجا هم بیاید .

در پایان لازم می دونم از تمام افرادی که از من تو این مدت پشتیبانی و حمایت کردند و منو دیدند و توجه کردند و کسانی که به من شخصیت نویسندگی دادند تشکر کنم و  بگم تا همیشه قدردان زحماتشون خواهم بود.

موفق و پیروز باشید انشاالله

یا علی

تعداد بازدید از این مطلب: 384
|
امتیاز مطلب : 70
|
تعداد امتیازدهندگان : 15
|
مجموع امتیاز : 15


آرامش پاییزی

پاییزچه نامهربانانه می روی از برم

حالا که آذرت را پیش پایم گذاشته ای راهی نیست جز آن که ورود کنم و باز ببینم قصه ی بهرام را آنطور که تو عمری همه را گور گرفتی ... حالا خودت بازیچه ی زمستان می شوی و باز زیبایت زیر برف زمستان ساتر می شود .

شاید صدای خش خش برگانت در آذر برایم اندوهگین شود چرا که این آخرین فریاد های تو برای اثبات وجودت است واینکه فریاد بزنی می شود با مرگ هم زیبا شد  ، همانطور که تماشای درختان پاییزی مرا بی نیاز می کند از هر زیبایی و باز تو به آخر می رسی تا  چشم انتظار آمدنت در سالی جدید باشیم .

تعداد بازدید از این مطلب: 410
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


پاییز !

امروز بعد از مدت ها دوباره یادم افتاد که منم یک وبلاگی دارم و میتونم دباره توش بنویسم از خیلی حرف های نا گفته .....

بعد از حدود یک ماه دوباره اینجا دارم می نویسم ... تو این یک ماه خیلی چیزا عوض شده ! یک ماه پیش دانشگاهی نبود ، درسی نبود ، کلاسی نبود ، از همه مهم تر دینامیکی نبود ! 

البته لاین هم اساسا مقصره خخخخخخخ چون خیلی چیزا رو همونجا مینویسم ! زیبا کوتاه مختصر و مفید ! :) پس تا یهوییه دیگه خدافظ :))

تعداد بازدید از این مطلب: 425
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


صبح پاییزی

کم کم بوی پاییز به مشامت می رسد و هوا دیگر نامهربانی نمی کند . شایدتمام گرما در تیر و مرداد خلاصه شده باشد اما همین دو ماه بس است برای سیر شدنت از هر چه گرما و فصل گرم است و باز تو تشنه ی  صبح پاییز می شوی. انگار تمام موجودات آماده می شوندبا تو ،  آنجا که درختان هم برگ می ریزانند تا در هوای خوب این روزها برگ هایش را فرش پایت کند و زیر پایت خش خشی به راه اندازد تا تا با تو بگوید از کلی حرف های نگفته .

و باز قصه ی نا مهربانی ها و بدی ها ....... پاییز فصل سکوت است ، مثل زمستان سرد نیست اما سرمایش تو را به روزهای خوب زندگیت می برد ، لذت ببر، همین حالا؛ همینجا ! 

تعداد بازدید از این مطلب: 377
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


ساعت 24

قلم کنار خانه افتاده است.... خاموش است ... سرد است .. شاید وقتش باشد با دمیدن کلمات بر روح سرد قلم حالش را جا بیاوری .. فنجان چایت را نزدیک دهانت می آوری و مزه مزه میکنی ... داغ است ، کمی می سوزاند اما این دلیل نمی شود که توادامه ندهی .. یکی دیگر ... باز هم داغ است ، قلم را بر میداری و دوست داری دل نوشته هایت را روی برگ کاغذ رها کنی .... رهای رها ... به اوج آسمان .. شاید گاهی نوشتن برایت مسئولیت باشد .. مدام روی شانه ات این حس سنگینی کند که باید بنویسی ، نمیدانی چرا اما فقط دوس داری بنویسی و تو شروع میکنی تا کلمات یکا یک در ذهنت صف بکشند تا به ترتیب روی کاغذ جای بگیرند . انگار نوشتن مثل یک قمار بزرگ است .. گاهی هر چه می نویسی خوب می شود و مغز و روحت در تک تک کلمات به پرواز در می آید و گاهی نه! هر طور است مینویسی... میخواهی خالی شوی از این احساس و مینویسی.. جوهر جاری می شود .. هرکلمه را به دقت در جای خود میگذاری و چند بار میخوانیش ... اما امروز روز تو نیست .. انگار هارمونیشان دلت را نمی لرزاند و برایت  عشوه گری نمی کند .. دلت نیست که کسی متنت را بخواند ....پنهانش میکنی ... زیر کتاب های روی طاقچه همان جای همیشگی ... .. در  سه کنج خانه جای میگیری ..دوباره سرت را بین دستانت جای میدهی تا در این تلاطم و طوفان ثانیه ای آرامش را تجربه کنی ..... و باز .... دوباره مینویسی

تعداد بازدید از این مطلب: 397
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


کودکیه شیرینه من

شاید سال 80 بود یا 81 و من تازه کودکی هفت هشت ساله بودم. همان موبایل ساده ی سیاه و سفید نوکیا پادشاهی می کرد. کودکانی مثل ما هم دنیایشان در توپ پلاستیک دو جلده و دوچرخه شان خلاصه میشد. توپ برایشان دنیا بود  و چقدر دلت میسوخت وقتی توپ چهل تیکه ات که با هزار مشقت و سختی پول جمع کردی و خریدی  داخل حیاط همسایه بیافتد و فردا تکه تکه شده اش را جلوی درب برایت به نمایش بگذارند. شاید برای منه کودک دیدن آن صحنه آنقدر سخت بود که انگار امروز در 20 سالگی با دیدن سر بریده شده ی انسانی متاثر و ناراحت شوم . این را نه به حساب بی احساس بودن که به حساب دنیای ساده ی کودکیم می گذارم که در تصوراتم گنجانده نمیشد که یک انسان ....

دوچرخه ی کوچک سبز رنگم که شاید برایم ارزشمند ترین مرکب روی زمین بود، دوستانم که شاید عزیزترین دوستانم تا به امروز بودند و از همه شیرین تر کودکی! کودکی کردن و کودکی نعمتی بود برای خودش آنوقت که کسی از تو انتظار نداشت مسئولیت بپذیری و از قید و بند های آنچنانی آزاد بودی ..

و امروز ... زندگی برایت سخت تر از دیروز است اما نه اینکه شیرینی وجود نداشته باشد .. کودکه ما کم کم قد کشیده و شاید شیرینی جدیدی از نوع بزرگانه اش را بچشد .. عشق ، زندگی و مسئولیت ..

تعداد بازدید از این مطلب: 343
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


اس ام اسو نفرستی میمیری !!

اعصابم خورده از 2 چیز ! اول پیام های بازرگانی تلویزیون و دوم اس ام اسای خرافاتی که با ساده گی افراد خیلیا کلی پول تو جیبشون میره ! برای بخش اول که مبسوط یک مطلب دارم! و اما بخش دوم ! 

اس ام اس می دهد :

"  wc wc wc wc wc wc wc wc   را به 9 نفر ارسال کن توالت خونت فرنگی میشه ! منم باورم نمی شد ! اما الان توالتم فرنگیه ! تازه اصلنشم چشمو نمیسوزونه ! فقط قطع کننده زنجیر نباش ! یک نفر قطع کرد این زنجیرو چاه دستشوییشون گرفت ! بعدش زلزله 58 ریشتری اومد منهدم شد بقایاش در طوفان های آریزونا  جا به جا و ذررات میکروسکوپیش به خاک تبدیل میشود  و در روغن پالم حل گردید و در نهایت به شکل شیر به طبیعت بازگشت "

 میدونی ! الان از اون وقتاییه که من دیگه صحبتی ندارم !

 

بعدا نوشت : خخخخخخخخ ! کلا اصلا یه وضی !  میدیدم ماشین بویه بنزین میده !خخخخخخ نمیدونستم اینقد نشت بنزین داره ! یعنی سوئیچو باز میکردی فواره میزد خخخخخ نزدیک بود یه 405 به 405 های آتیش گرفته کشور اضافه بشه که با تدابیر هوشمندانه و آگاهانه و زرنگانه و خیلی چیزای دیگه ی ما جلو گیری شد !یارو میگفت من نمیدونم این چوجور بنزینش رو اگزوز نمیریخته و چوجور آتیش نگرفته ! بچه ها من میخوام بمیرم فکر کنم خخخخ حلال کنید دفعه ی بعد ترکیدم  خخخخخ

 

8181 520x362 روغن پالم در شیر و ماست / کاریکاتور

 

تعداد بازدید از این مطلب: 405
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


ناگفته‌های تکان‌دهنده از سقوط هواپیمای آنتونوف140

 ا

                  تصویر بالا مربوط به شادروان ایزدپناه خلبان هواپیمای آنتونوف 140 می باشد

از ناگفته‌های دقایق پایانی پرواز نافرجام آنتونوف 140 می‌گوید که هنوز به سطح رسانه‌ها نرسیده است. پیش از وقوع حادثه و در پرواز پیشین هواپیمای مرگ (که از اصفهان به تهران آمده بود) بخش مهندسی زمینی در بررسی‌هایش متوجه ضعف موتورهای ملخی آنتونوف ١٤٠ شده بوده و اعلام داشته که موتور هواپیما مشکل دارد. به گفته شاهدان ماجرا در اصفهان، بررسی‌ها نشان داده بوده که یکی از موتورها مسأله داشته و موتور دیگر هم در صورت ایجاد مشکل در موتور اول، توان حمل و کشیدن هواپیما را دارا نبوده است. به هر سو این هواپیما به تهران می‌آید و صبح یکشنبه برای پرواز به طبس آماده می‌شود. اما "نکته عجیب" ناگفته تغییر کادر پروازی در روز حادثه است؛ کادر پرواز اوکراینی و خلبان خارجی هوشمندانه‌تر از ایرانی‌ها عمل کرده و آن‌طور که از لیست خط ‌خورده پرواز مشخص است به بهانه بیماری با این هواپیما سفر نکرده است.

به هر تقدیر آنتونوف ١٤٠ مرگ، پس از سوار کردن مسافران از شرق به غرب (آزادی - کرج) فرآیند تیک‌آف را عملیاتی می‌کند و پس از ٢ دقیقه موتور سمت راست به اصطلاح پروازی "می‌رود" و از کار می‌افتد. در همین حین هواپیما به سمت چپ خود میل کرده و برج مراقب به خلبان دستور می‌دهد تا از سمت چپ دور بزند )خلاف عقربه‌های ساعت) و از سمت رودخانه کن وارد مهرآباد شود. اما چون هنوز هواپیما فرآیند اوج‌گیری را طی نکرده بوده و ارتفاع کمی داشته، فرمان صادره را کامل اجرا نمی‌کند و به عکس حرکت می‌کند.

خلبان ایزدپناه که در صورت پیاده‌سازی دستورات برج مراقبت احتمال می‌داده به ارتفاع لازم نرسد و متعاقبا با ساختمان‌های مسکونی تهرانسر برخورد کند، ترجیح می‌د‌هد تا از سمت راست دور بگیرد تا بتواند روی اتوبان بنشیند. او در این لحظات با برج مراقبت ارتباط داشته، نوک هواپیما را بالا می‌کشد تا به میزان اوج‌گیری لازم برسد. او در نظر داشته است تا با قدرت پیشرانه موتور باقی‌مانده و کمک قدرت باد، هواپیما را مانند کایت هدایت کند و به زمین برساند. او تمامی این برنامه‌ها را پیاده‌سازی کرده اما افسوس که قدرت تک‌موتور این هواپیما اجازه ادامه این روند را به او نداد و هواپیمایش با کابل فشار قوی برق برخورد کرد و به جدا شدن دم هواپیما و انفجار باک منتهی شد.

یکی از کارشناسان هوا و فضا که وی نیز نخواست نامش فاش شود به شهروند گفت: احتمال این‌که درجه حرارت بالای روز گذشته فرودگاه مهرآباد در نامناسب بودن عملکرد موتور هواپیما نقش داشته و ناسازگار بودن این هواپیما با شرایط آب و هوای کشورمان مطرح است. این هواپیما برای پرواز‌های منطقه‌ای طراحی شده و احتمالا به این دلیل ایران‌ایر از پذیرفتن آنتونوف ١٤٠ در خطوط خود امتناع کرده است.  همچنین طراحی اولیه موتور این هواپیما برای هلی‌کوپتر بوده است اما در اوکراین با ایجاد تغییراتی آن را برای پرواز هواپیما تغییر داده‌اند اما نکته مهم این است که این موتور برای پرواز ٥٠ نفر ظرفیت نداشته و تعداد مسافر در آنتونوف ١٤٠ باید بین ٣٥ تا ٤٠ نفر باشد درحالی‌که این هواپیما با ٥٠ نفر مسافر اقدام به پرواز کرده است که شاید از دلایل بروز مشکل برای موتور بوده است.

تعداد بازدید از این مطلب: 288
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


پس بخند غصه و غمو بیخیالش ....

بقیه عکس ها را در ادامه ی مطلب ملاحظه فرمائید

تعداد بازدید از این مطلب: 504
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


عیــــــــــــــــــــــــــــــد سعید فطر مبارک باد

 

عجب ماه رمضوني بود امسال   

گرماي هوا به كنار

دل خون مادر های داغدار غزه رو كجای دلمون بذاريم؟

این ماه مبارک رمضان هم با تمام روزهای گرم و داغش به برگی از دفتر خاطرات عمرمان تبدیل شد . روز هایی که شنیدن این جمله را برای برخی مردم آرزو کرده بود : "ماه شوال رویت شد "

واقعا نمیدانم عده ای چقد می توانند کوچک باشند و عده ای تا چه حد قوی و استوار! کارگری که با حدود 70 سال سن از صبح تا ظهر با بیل و کلنگ دست و پنجه نرم می کند و به حق جزو بهترینه کارگران هست، اما ظهر که می شود میفهمی روزه دار بودند و این جمله تمام معادلات ذهنیت را با خاک یکسان می کند.

کودکی که به سن تکلیف نرسیده را می شود توجیه کرد اما روزه خواری جوان 25 ساله را کجای دلم بگذارم، وقتی در مقام قیاس با آن پیرمرد 70 ساله قرار می گیرد از خودم به عنوان یک جوان بدم می آید.

چندی پیش تو حرم مطهر نشسته بودم یک پیرمرد سیدی اومد کنارم نشست و شروع به صحبت کردیم  که اینگونه شروع کرد:التماس دعا جوان، التماس دعا.  میدانی ثواب دعا و حرم آمدن شما جوانها چقدر زیاداست ؟ گفتم : از چه نظر میگویید ؟ گفت : وقتی پیرمردی مثل من به حرم می آید گزینه ی دیگری برایش وجود ندارد، چرا که نه میتوانم در حال بازی و سرگمی دنیوی باشم و نه حوصله کاری دیگر دارم و در حقیقت اینجا مناسب سن و سال من است  حال آن که یک جوان میتواند به جای آمدن به حرم در حال تفریح، فوتبال بازی کردن و گوش کردن آهنگ و حتی در مهمانی های پر گناه باشد که دلم را به درد می آورد  اما وقتی اینجا آمده یعنی از همه اینها گذشته است. خلاصه ساعتی صحبت کردیم و  واقعا صحبت با برخی افراد روحت را جلا می دهد و حالت را خوب میکند .

اینها همه مقدمه ای بود تا آرزو کنم در این روز عید که انشالله همه ی ما جوانها بتوانیم سرباز مناسبی برای اسلام عزیز باشیم و به این شکل دنیا و آخرت خود را از آتش نجات دهیم .

عــــــــــــــــــــید همه دوستان مبـــــــــــــــــــــــــــارک  باد 

تعداد بازدید از این مطلب: 287
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود